معنی راه راست یافته
حل جدول
راشی
راشد
مهدی
راه راست
صراط
مستقیم، صراط
منهج
راه راست یافتن
رشاد
اهتدا
راه های راست
منهج, مستقیم، صراط, صراط.
راه راست رونده
مسترشد
لغت نامه دهخدا
راه یافته. [ت َ / ت ِ] (ن مف مرکب) کسی که راه اصلی و مستقیم را پیدا کرده باشد. || هدایت شده. || واصل. (فرهنگ فارسی معین).
یافته
یافته. [ت َ] (اِخ) کوهی است در غرب ایران نزدیک خرم آباد میان قلیان کوه و اشتران کوه. (جغرافیای غرب ایران ص 29).
راست راست
راست راست. (ق مرکب) دور از خمیدگی. نهایت مستقیم و آخته. بی کجی. || در تداول عامه بی پروا، بی اعتنا، آشکار، علنی. و در ترکیبات زیر بدین معانی آید:
- راست راست رفتن و برگشتن، برای انجام دادن کاری سرسری و بدون دقت و اعتنا رفتن و بی نتیجه برگشتن. زیربار کار و زحمتی نرفتن. و رجوع به راست راست گشتن شود.
- راست راست گشتن یا راست راست راه رفتن، ول گشتن. تن بکاری ندادن. بشغل و حرفه و پیشه ای نپرداختن. زیربارکار و زحمتی نرفتن و سربار دیگران شدن. شانه زیربارشغل و پیشه ای خم نکردن. تن به بیکاری و مفتخواری دادن با حالت غرور و تکبر.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) کسی که راه اصلی و مستقیم را پیدا کرده باشد، هدایت شده، واصل.
واژه پیشنهادی
گمراه
معادل ابجد
1363